ملیت :  ایرانی   -  قرن : 14 منبع : شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران (جلد اول)
(تو 1279 ش)، نویسنده و روزنامه‏نگار. ملقب به مطیع‏الدوله. پدرش مستوفى دربار قاجار بود. محمد تحصیلات مقدماتى را در مدرسه‏ى سن‏لویى به پایان رساند و بعد از آنكه مدتى در اروپا به سر برد، به ایران آمد و عهده‏دار سمتهاى مختلفى شد، از جمله مدیر مجله‏ى «ایران امروز» و «پست و تلگراف و تلفن» شد و مقالات خود را در نشریات آن زمان بخصوص «بابا شمل» به چاپ مى‏رساند. حجازى صاحب سبك نو و مطلوبى در نویسندگى است كه همین امر او را در زمره‏ى نویسندگان درجه‏ى اول قرار مى‏دهد. از جمله آثار او: «آیینه»؛ «آهنگ»؛ «اندیشه»؛ «پریچهر»؛ «حجازى و سخنان جاوید او»؛ «حكمت ادیان»؛ «ساغر»؛ «نمایشنامه‏ى حافظ »؛ «كمال‏الملك»؛ «خلاصه‏ى تاریخ ایران تا انقراض قاجاریه»؛ «رشد شخصیت»؛ «روانشناسى یا جبر و اختیار»؛ «زیبا».[1] معروف به مطیع‏الدوله، متولد 1280 در تهران. پدر و مادرش در اصل از مردم تفرش بودند. قسمتى از تحصیلات خود را در تهران انجام داد و قسمتى دیگر را در فرانسه تكمیل نمود. در فرانسه در رشته‏هاى علوم سیاسى و الكتریسیته و بى‏سیم تحصیل نمود و با زبان و ادبیات فرانسه آشنائى یافت. بعد از مراجعت به ایران، به عنوان مترجم وارد وزارت پست و تلگراف شد و مراحل ترقى را در آن وزارتخانه پیمود. مدتى ریاست اداره‏ى كارگزینى با او بود، بعد به وزارت دارائى منتقل و ریاست دفتر على‏اكبر داور را عهده‏دار شد. چندى هم نمایندگى تبلیغات در فرانسه با او بود. از مشاغل دیگرش: عضویت در فرهنگستان، ریاست انتشارات و تبلیغات، معاونت نخست‏وزیر در 1330 در كابینه‏ى علاء و مدت كمى هم در كابینه‏ى دكتر محمد مصدق و سناتورى تهران به مدت 18 سال. شهرت و معروفیت او به لحاظ نویسندگى اوست. از جوانى به نوشتن پرداخت. اولین كتابى كه انتشار داد زیبا بود كه تا سال‏هاى سال موضوعش مطرح بود، و داستان نیمه‏واقعى آن كه حاكى از اوضاع اجتماعى ایران در اواخر دوره‏ى قاجاریه است، براى خواننده‏ى ایرانى گیرائى داشت. كتاب دیگرى به نام اندیشه انتشار داد كه داستان‏هاى كوتاه آن خیلى مورد توجه قرار گرفت؛ مخصوص باباكوهى آن سر و صداى زیادى ایجاد كرد. از آثار دیگر او هما، آهنگ، ساغر، پریچهر، پروانه و سرشك را باید نام برد كه هركدام در نوع خود جالب و خواندنى بود. برخى از این كتابها به زبان‏هاى دیگر هم ترجمه و چاپ شده است. حجازى در نمایشنامه‏نویسى هم دست داشت. چند نمایشنامه‏ى او به روى صحنه آمد كه مشهورترین آنها «محمد آقا را وكیل كنید» بود. معروفترین، و به نظر عده‏اى بهترین اثرى كه نوشته است، كتاب آئینه است. حجازى از نویسندگان فرانسه، به خصوص نویسندگان رمانتیك الهام گرفته است شیوه‏ى داستان‏نویسى‏اش هم ملهم از نویسندگان مكتب رمانتیك بود. زمانى هم به كار نامه‏نگارى پرداخت. در 1317 امتیاز روزنامه‏ى دولتى ایران امروز را به او سپردند. تمام امكانات در اختیارش قرار گرفت. نشریه‏ى هفتگى خوش ظاهرى كه از لحاظ كاغذ و چاپ ممتاز بود انتشار مى‏داد. بیشتر هدف از انتشار این نشریه، ارائه و معرفى پیشرفت‏هاى دوران پهلوى بود. چند صفحه از این روزنامه به زبان فرانسه تنظیم مى‏شد. چون با سرپاس مختارى رئیس شهربانى وقت نزدیك و حشر و نشر داشت، از تمام امكانات در كار روزنامه استفاده مى‏كرد. عضویت او در فرهنگستان در اثر انتشار این روزنامه و حمایت مختارى بود. دوستى بین آن دو تا آخر عمر مختارى ادامه داشت. حجازى بعد از 1332 به طور كامل به سیاست و حمایت از دولت‏هاى وقت روى آورد. در اركان دولت از اجله متنفذین شد. گذشته از این كه خود بر كرسى سنا جلوس كرده بود، خیلى از افراد به وسیله‏ى او صاحب جاه و جلال شدند. گویا نطق‏هاى محمدرضا شاه را مى‏نوشته و در جلسات متعدد مشورتى دستگاه شركت مى‏كرده است. از آن تاریخ به فكر مال و منال هم افتاد و مقادیرى زمین از دولت گرفت. از بین زمین‏هاى خود خیابانى عبور داد و نام آن خیابان را با اعمال نفوذ حجازى گذاشت. بعدها این زمین‏ها را با قیمت گزافى فروخت. خود او گفته است سود هر متر زمین از فروش 50 جلد تألیفات من بیشتر بوده است. با كمال‏الملك نقاش بزرگ معاصر هم حشر و نشر داشت و شرح حالى از او تهیه كرد و انتشار داد، اما اثرى است بى‏رمق كه اصلاً درخور شخصیت ممتاز آن استاد نقاش نیست. در 1352 در حالى كه به كلى از صحنه‏ى ادبیات بیرون رفته و شهرت خود را به عنوان نویسنده از دست داده بود، درگذشت.